دو نیمه ی ماه

Chapter 0
مونا، دختری با موهایی به سیاهی شب و چشمانی به سرخی خون، در پس چهره ای ملایم و بانمک، رازی تاریک را پنهان می کرد. او شیطانی اصیل بود، زاده پدر شیطانی و مادری انسان که جانش را فدای تولد او کرده بود. در این دنیای تاریک و بی رحم، مونا به همراه پدرش، قدرتمند، رشد کرد.
پس از سال‌ها، زندگی مونا با ورود همسر جدید پدرش و تولد برادر ناتنی‌اش، موزان، دگرگون شد. موزان، برخلاف مونا، انسانی بود و این تفاوت، پیوندی عمیق میان آن‌ها ایجاد کرد. مونا، خواهر بزرگ‌تر، با تمام وجود از موزان محافظت می‌کرد، اما سرنوشت، آن‌ها را در مسیری تاریک قرار داد.
بیماری موزان، مونا را به جستجوی راهی برای نجات برادرش واداشت. او طبیبی ماهر را استخدام کرد، اما دسیسه‌ها و خیانت‌ها، آن‌ها را به ورطه نابودی کشاند. موزان، در اوج ناامیدی، به شیطانی ناقص تبدیل شد.
《ای عوضی! باید موزان رو درمان میکردی! نه اینکه اون رو به شیطان تبدیل کنی!》
موزان برای اینکه زیر نور آفتاب راه برود، به خون مونا نیاز داشت.
مونا، در کشاکش عشق خواهرانه و ترس از آینده‌ای مبهم، تصمیم سختی پیش رو داشت. آیا باید به برادرش خون بدهد و او را به موجودی شبیه به خود تبدیل کند؟ یا باید اجازه دهد تا موزان در نور آفتاب بمیرد؟
در شبی تاریک، سرنوشت مونا را به سوی مکانی ناشناخته کشاند. آنجا، رازی هولناک انتظار او را می‌کشید. رازی که می‌توانست زندگی هر دو خواهر و برادر را برای همیشه دگرگون کند.
....................
آره خلاصه، اینم از این😧
راستی بچه ها، این داستان از محور انیمه پیروی نمیکنه، اوکی؟
پس نیاید بگید اینح چیزاح توح انیمهح نبودح و اوسیح توح بیح منطقح
آره خلاصه... اینجوری بگید میام شما رو میگویم:>
اهم... منتظر چپتر بعدی باشین🫡💖
چپتر اول رو اد استوری نمیکنی؟🦦💖💖
برای دسترسی به تمامی چپتر ها: https://wisgoon.com/p/5835DL98P5/دو_نیمه_ی_ماه/
دیدگاه ها (۲۲)

آهاای شما چند تا چسخللل اگه گفتین این کیههه😭💖 @staro_chan @y...

نونوایی اصغر سگ سیبیل

رفتم خونه مامانبزرگم نشسته بودم به در نگاه میکردم دریچه هایا...

دو نیمه ی ماه

پارت چهارم_ارابل.مونا نفسش را در سینه حبس کرد؛ نوری که از حل...

رمان: زخم عشقِ توپـارت اول🙇🏻‍♀️💓︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط